♥دُنیـآے فـآنتـِزے ِ جـُوجـُو وَ پیسـے♥

عشق آلوچه نیست که بهش نمک بزنی یا غذا نیست که بهش ناخنک بزنی یا رفیق نیست که بهش کلک بزنی عشق مقدسه باید جلوش زانو بزنی

   عشق...

قداست داره وصدالبته عظمت
قداست داره
چون عشق فقط وفقط براي يه نفره.
هرعشقي براي دونفر معناي عشق داره وبراي بقيه بي معنيه
عظمت داره چون عيب هاي عشقت جلوي عظمت عشقت کوچيک ميشن
هرکسي تودنيا فقط ازچشم يه نفر ديگه ست که بي عيب ونقصه
هرچند از نگاه بقيه سرتاپا عيب باشه...

 

  

date: پنج شنبه 17 مرداد 1392time : 16:1 by : saeedeh&yaser| |

سلام دوستان عیدفطرتون مبارک امیدوارم عید خوبی داشته باشید پیش هرکی که هستید

چون یاسر گفته بودی نه اس بدم نه بزنگم از همینجا عید فطرو به خودت و خانوادت تبریک میگم امیدوارم

بهتون خوش بگذره و عید خوبی داشته باشید

date: پنج شنبه 17 مرداد 1392time : 14:53 by : saeedeh&yaser| |

سلام

دیشب حرفامون نصفه موندو تصمیم گرفتم بیام اینجا بنویسم یاسربابات زد زیر قولش و حتی اونی ک گفته

بودمیایم تبریزوزیر پا گذاش و واس اومدن هم شرط گذاش من نمیدونم تو چه نقشه هایی کشیدی دیشب

هم گفتم اگه از دست من کاری بر میاد دریغ نمیکنم ولی چون بابات میدونه تونمیتونی با قاطعیت تموم

بگی اره فرزانه رو راضی میکنم اون شرط و گذاشته و گفته اگه هم نشه حالتو میگیرم من دیشب خیلی

فکرکردم ک یجورایی به فرزانه بگی ک ماداریم میایم تبریزنظرت چیه بیای همدگیرو ببینیم واون فرصت خوبی

هس که باهمدیگه حرف بزنن دیشب وقتی گفتی اومدنمون کنسل شد اصلا تا صبح نخوابیدم و چشم روهم

نزاشتم حتی اون ی ذره امیدی ک تو دلم داشتم از دستش دادم میدونی چرا؟چون هر وقت حرف میزدیم

میگفتم یاسربهم امیدواری بده میگفتی بزار پام برسه تبریز میدونم چیکار کنم

این همه نقشه ها این همه استرس کلاس ها ک غایب نشم و اومدنی بتونم ببینمت این همه امیدهمش

رفت دیشب حالم خیلی بد بود رفته بودم پیش مامان همراه و گفت چیشده و گفتم کلی ناراحت شدکه چرا

یه پسر و باعث میکنی با خانواده اش لج بیفته یا این که ناراحت بشه ک چرا نرفتیم تبریز گفتم یاسر کسی

نیس ک لج بیفته ک چرا نرفتیم ولی جوری سرم داد زد ک یبارم به یاسر بگی بیایم تبریزکلا گوشیتو

میگیرم...

باورمیکنی همه ی دردای دنیا یبارکی سرم خالی شدن از ی طرف مامانم از یه طرف تو از یه طرف 

درسام و بقران قسم میخورم عین این مرده متحرک شدم ک فقط حرف میزنه وکاری انجام میده وگرنه...

میدونم یاسر بابات این یه ماه و گفت جدابشین که بعد این یه ماه بگه شمابه درد هم نیمخورین و تموم

کنید بره همه چی رو و اگه هم قبول نکنیم میگه زنگ میزنم به بابای انی میگم همه چی رو ک شوهرش

بدن اینا...

میدونی همه دنیا دست به دست دادن با من کنار نیاین فکر کنم بابات هم سر قضیه نسیم بازم منو

مقصر میدونه ولی این و با قاطعیت میگم حتی ی ذره ه ه ه ه ه  هم شانس ندارممممممممممم

دیگ هیچ امیدی تو زندگیم ندارم جز تو ک اونم دارن میگیرن ازم ولی کم کم جوری ک خودت ازم دل

بکنی و بری وبگن خودش رفت چون میدونس این به صلاحشه و ما مقصر نیسیم

هی خدا چرا من این همه بدبختمم

شاید دیگه چیزی ننویسم تو وبلاگ چون باعث میشه بفهمی دلتنگم و ناراحتت کنم و اگه تو داغون

بشی فکر میکنن ک بازم با من هستی و با بابات حرفت شه نمیخوام بخاطر من با خانواده ات مشکلی

پیداکنی میخوام تو تنهایی خودم بمیرمممممم امیدوارم با دوستات بتونی خوش باشی خوبه که تو

اونارم داری ولی من.....مواظب خودت باش یاسر خدانگهدار

 

date: شنبه 12 مرداد 1392time : 12:48 by : saeedeh&yaser| |

 

ای خدا چرا دخترا اینقد احساساتی هستن یعنی نمیشه بیخیال باشن

 

بیخیاال این همه سردی و بی تفاوتی ها

 

خداخودت کمکم کن بتونم کنار بیام

 

ای خداااااااااااا


 

عکس های عاشقانه دختر و پسر | faz2fun.ir |3.jpg (500×330)



פֿــُدایـا!!!

یـکـــ مـرگـــ بدهــکـارمْـ ـ و هـِ ــزار آرزو طلـبکــار

خـَـستــ ـﮧ امْـــ ـ

یـآ طلــبمْـــ ـ را بـده

یـــ ـا طلبـتــِـِـ را بـگــِـِـِـِــیر

date: پنج شنبه 10 مرداد 1392time : 12:43 by : saeedeh&yaser| |

چقدر خوبه که وقتی با عشقت قهر میکنی....

برخلاف میلت میگی دوست دارم نمیخوامت

این جمله رو بشنوی....

غلط کردی چه بخوای چه نخوای مال منی

 

عکس های عاشقانه دختر و پسر | faz2fun.ir |7.jpg (537×373)


 

 

date: پنج شنبه 10 مرداد 1392time : 12:33 by : saeedeh&yaser| |

سلام نفسم امروز کلا مخاطب اصلی اصلییم تو هسی اومدم دیدم جواب مو نوشتی کلی خوشحال شدم

دلم برات ی ذره شده برا حرفات برا اس دادنات باورمیکنی از وقتی ک اس ندادی چن دیقه بیشتر گوشیمو

دستم نمیگیرم یعنی کلا از گوشیم خبر ندارم ک کجاس....امروز یکم نسبت ب قبل خوب بودم بچه ها میگن

چه عجب میگم خو دیروز یاسرمودیدم و واس همین خوشحالم خو میگن یاسر شده برا تو قرص انرژی زا

امروز تو راه مدرسه ی قو خوشگل دیدم توش دخمل پسره ازهمونایی ک تورویای خیس هس از اونا ولی

خیلی خوشگل تر از اون بلا تو خلیدم ک بدم بهت ایشالله ک وقتی خواستین بیاین

کلی شکمم درد میکنه امروز مامان میگه یکم امروز و خوب شده بودی اونم ماشالله کم کار نمیزاری فک

کنم امشب بریم برا  شب زنده داری با حنانه اینا...میگن این روزا هستش که خدا سرنوشت ی سال ادمو

مینویسه میللم که تورو بخوام و بگم خدا عشخمو هیچوقتتتتتتتت ازم جدا نکن

تو هم اگه رفتی دعامون کن خودتم میدونی دیگه موقع افطارکردن و نماز از خداچی بخوای میگی خداسعیده

مو بهم برسونو هیچوخ ازمن جداش نکن محبت مارم بهم بیشتر کن بازم هر جورراحتی هااااااااا

بعدشم یروز نیستش اس هاتو نخونم خوبه که نگهشون داشتم و اونا هستن ک بهم قوت میدن ک دوریتو

تحمل کنم بخصوص وبلاگمون بعدشم راس بگو اصلا دلت برام تنگ میشه؟؟؟؟؟اگه میشه برا چی؟؟؟؟؟

یاسر از اونروزم ک بامامان حرف زدی فک کنم فهمیده خیلی همدیگرو دوس داریم و دیگ زیاد گیر نمیده

دیروز میگفت تو میتونی اخه بری کاشان زندگی کنی؟؟؟؟گفتم اله بخاطر عشقم میرم زود زود میام به

شماها هم سر میزنم مامان میگه اره داری خودتو میکشی بخاطرش بری سال ها هم نمیای گفتم نه

میام تاس تورو نمیدونم عشق من و دوس داشتن من بهت هزار برابر بیشتر شده حتی این دوری هم

کارساز نیس االان میدونم ک چقد دوستت دارم و تو نباشی من میمیرم دیگه سرتو درد نیارم دارم روز

شماری میکنم برا روزی ک صداتو بشنوم و بهت بگم فی فییییییی تاس

راستی نظرت در مورد شکل جدید وبلاگمون چیه؟؟؟؟؟راستی تو پستت نوشته بودی یادش بخیرچه

اس هایی بهم میدادیم ترکی و فارسی...مگه ازاین به بعد نمیدیم هان؟؟؟؟؟؟؟؟؟

دوستت دارم بیشتر ازجونمممممممم راستی طرف قلیونم نمیری مگه نه؟منتظر جوابتم بی صبرانه

بووووووووووووووووووووووووس زندگیم

date: دو شنبه 7 مرداد 1392time : 20:39 by : saeedeh&yaser| |

نه عزیزم اتفاقا خیلی هم خوش حال شدم که فهمیدم دوست داری به قولمون وفا دار باشیممممممم خانوم عزیزم

بوس بوس

date: دو شنبه 7 مرداد 1392time : 5:3 by : saeedeh&yaser| |

یاسر من الان اون مطلب تو دیدم فقط مطلبی ک نوشته بودی رو به مامانت  بگو حل کنه رو دیده بودم

باورمیکنی الان چقد خوشحالمممممممممممممممممممم اون حرفاتو شنیدم ی دلگرمی بزرگ بهم دادی

که نمیتونم هم فکرشو بکنم ک اینقد امیدوارم کرد تو مال منی نفس منی خیلی دوستت دارم ناراحت هم

نباش ک زود از یاهو اومدم بیرون اخه میخوام رو حرفم وایستم وگرنه من قلبم داره از جاش کنده میشه

وقتی میبینمت و حرفاتو میبینم انگار پیشمی و داری اینارو میگی و خیلی دوس دارم پیشت باشم

جون سعیده ناراحت شدی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

date: یک شنبه 6 مرداد 1392time : 23:20 by : saeedeh&yaser| |

ازم که ناراحت نیسی بخاطر اینکه خدافظی کردم اخه نخواسمممممممممممم زیاد بمونم ک...... قولت و بشکنی

date: یک شنبه 6 مرداد 1392time : 23:11 by : saeedeh&yaser| |

آره نفس من قول میدم

date: یک شنبه 6 مرداد 1392time : 23:2 by : saeedeh&yaser| |